دانلود لیست ۱۰۰ فعل مهم و پرتکرار در زبان انگلیسی
دانلود لیست ۱۰۰ فعل مهم و پرتکرار در زبان انگلیسی را برای شما آماده کرده ایم. این لیست هر سه حالت افعال را به صورت حالت ساده Simple Form، حالت گذشته ساده Simple Past و فرم سوم Past Participle را شامل می گردد. ضمناً علاوه بر تعیین سه حالت فعل، نوع بی قاعده نیز به طور کامل و با رنگ متمایز مشخص شده است.
فهرست مطالب
بهترین و سریع ترین راهکار یادگیری واژگان انگلیسیاستفاده از لیست های پرتکرار است.
دانلود لیست ۱۰۰ فعل مهم و پرتکرار در زبان انگلیسی
کلیک کنید: دانلود لیست در فایل پی دی اف
افعال Verbs از مهمترین اقسام واژگان در هر زبانی هستند. فعل نشان دهنده انجام یا حالت کار می باشد. برای صرف فعل در زبان انگلیسی بایستی هر سه حالت Simple Form – Past Form و Past Participle را بدانیم. ضمناً افعال زبان انگلیسی به دو صورت با قاعده و بی قاعده بکار می روند.
یعنی برای ساخت برخی زمانها مانند گذشته ساده یا گذشته کامل از قانون افزودن ed به انتهای فعل استفاده نمی شود. در این صورت بایستی فعل به صورت سماعی حفظ شود. در لیست برای شما هر سه حالت نیز مشخص شده که در شکل بی قاعده irregular با رنگ قرمز مشخص می باشد.
بخشی زیادی از این واژگان در لیست های پرکاربرد و واژگان پرتکرار زیادی قرار دارد. زبان آموزان بایستی معنا، تلفظ صحیح، کاربرد دقیق در جمله و ترکیبات آن را یاد بگیرند.
یک مثال برای زبان آموزان:
to pull
فعل to pull در دیکشنری انگلیسی به فارسی آریانپور نسخه شش جلدی دارای معانی زیر می باشد. ترکیبات آن نیز به طور دقیق ذکر شده است. زبان آموز بایستی برای هر ۱۰۰ فعل این ترکیبات و معانی را همراه با مثال بیاموزد.
pull
کشیدن، (بهطرف خود) زور دادن
the horse was pulling the cart
اسب گارى را مىکشید.
to pull a tooth
دندان کشیدن
suddenly she pulled a gun
ناگهان هفت تیر کشید.
to pull a drawer
کشو را کشیدن
to pull a rifle’s trigger
ماشهى تفنگ را کشیدن
کندن، درآوردن
to pull a cork from a bottle
چوب پنبه را از بطرى درآوردن
to pull a plant by the root
گیاهى را از ریشه کندن
to pull a wheel from a car
چرخ ماشین را درآوردن
دریدن، پاره کردن
to pull a seam
درز (لباس) را شکافتن
(عضله) ضرب دیدن، ضرب دیده کردن
to pull a muscle
ضرب دیدن عضله
(عامیانه) انجام دادن، به انجام رساندن
to pull a raid
اقدام به حملهى ناگهانى کردن
what are you trying to pull?
مىخواهى چه حیلهاى بزنى؟
خوددارى کردن، جلوگیرى کردن
to pull one’s punches
از مشت محکم زدن خوددارى کردن
(محلى) دل و رودهى مرغ یا پرنده را در آوردن، (مرغ را) پاک کردن
(قایقرانى) پارو را به طرف خود کشیدن، پارو زدن، (با پارو زدن) به حرکت درآوردن
(به سیگار و غیره) پک زدن، پک
he took a pull at his pipe
یک پک به پیپ خود زد.
(یک جرعه) نوشیدن، جرعه، قلپ
she took a pull at the water
یک جرعه از آب را نوشید.
سربراه بودن، مطیع بودن، چموش نبودن
(با: yawa یا daeha یا tuo و غیره) راندن
کشش، کشانش
give the rope a good pull
طناب را خوب بکش!
کار سخت و مداوم
it’s a long pull up the hill
بالارفتن از تپه کارى سخت و طولانى است.
هر چیز کشیدنى: دستهى کشو، کشنه
a bellpull
طناب زنگ
(عامیانه) گیرایى، جاذبه، جذب کردن، جلب کردن
the race pulled a large crowd